چکیده
منفعل ها بیشتر «بله» می گویند.
افرادی که با وجود نارضایتی برای متقاعدکردن دیگران به آنها جواب «بله» می دهند و از خود می گذرند از لحاظ شخصیتی منفعل تر و وابسته تر هستند. مهم تر از همه، این افراد در کودکی و نوجوانی بدون اعتماد به نفس بوده اند، بنابراین اگر نتوانیم به دیگران جواب «نه» بدهیم وقتمان هدر رفته و نمی توانیم به اهدافمان دست پیدا کنیم. همچنین اعتماد به نفس را نیز از دست خواهیم داد و مهم تر از همه در روابطمان با دیگران نیز دچار مشکل خواهیم شد.
روش های زیادی برای ابرازکردن جواب «نه» وجود دارد. خشونت، تهدید، تحقیر و مسخره کردن از راه هایی است که متاسفانه بسیاری از افراد از آن برای نه گفتن استفاده می کنند. برای مثال فردی پاسخ منفی خود را این گونه ابراز می کند: «تو اصلا نمی فهمی» یا «تو دیوانه شده ای» و... درواقع از طریق مسخره کردن و تحقیر به دیگران جواب منفی می دهد.
در «نه» گفتن باید چند نکته را رعایت کرد؛ اول اینکه وقتی با یک درخواست روبرو می شویم باید به این فکر کنیم که جواب مثبت دادن به این درخواست چه منافعی را شامل حال ما خواهدکرد. لازمه این کار هم این است که در مورد درخواستی که از ما شده است خوب فکر کنیم و سریع جواب مثبت بدهیم.
به افرادی که می دانید برای شما مفید نیستند نه بگویید
شما استعداد ها و خلاقیت درونیتان را با بله گفتن به دیگران کشف نخواهید کرد.به افرادی که سعی می کنند شما را کنترل کنند که مطابق میل آن ها رفتار کنید و جلوی پیشرفت شما را می گیرند و برای پیش بردن اهدافشان به شما دروغ می گویند.این موقعیت کاملا پنجاه پنجاه است:یا شما توسط افرادی در اطرافتان حمایت می شوید و یا توسط کسانی به منجلابی فرو میروید که نمی توانید از آن بیرون بیایید.
چرا "نه" گفتن برایمان مشکل است
برای اینکه "نه گفتن" را یاد بگیریم، ابتدا باید بدانیم که چه چیزی ما را از انجامِ این کار باز میدارد. در اینجا به علل رایجی که ما را از "نه گفتن" باز میدارند، اشاره میکنیم:
میخواهیم به دیگران کمک کنیم: شما فرد مهربان و خوش قلبی هستید که کمک به سایرین را دوست دارید. حتی اگر این کمک به قیمت از دست رفتن زمان برای انجام کارهای خودتان تمام شود.
میترسیم بی ادب به نظر برسیم: بسیاری از افراد، از ترس اینکه "نه" گفتن ممکن است بی احترامی به حساب آید، از انجام آن طفره میروند. این فرهنگ غلط به طور کل در آسیا که حفظِ آبرو و چهره فرد در نگاهِ دیگران بسیار اهمیت دارد، امری بسیار رایج است. ما نگرانیم که اگر درخواستِ فردِ مقابل را نپذیریم، وجهه او را خراب کنیم.
میخواهیم با دیگران سازگار باشیم: شما نمیخواهید به دلیلِ عدمِ توافقتان با گروه (خانواده، دوستان یا همکاران) رانده شوید؛ به همین علت از گفتنِ نه اجتناب کرده و خود را سازگار نشان میدهید.
دیباچه:
نه گفتن ساده نیست. آن هم وقتی خود ما و دیگران، تمام زندگیمان را صرف بهبود مهارت بله گرفتن کردهایم و میکنیم.
ما در ارتباطات و مذاکرهها، معمولاً در پی آن هستیم که از طرف مقابل پاسخ مثبت دریافت کنیم.
بخش قابل توجهی از< کتابهای مذاکره >هم بر اساس این هدف تدوین شده و شکل گرفتهاند.
راجر فیشر هم کتاب معروف خود در مورد مذاکره را Getting to Yes نامگذاری کرده است.
اما کسانی که تجربه زیادی در مذاکره دارند، میدانند که دستیابی به پاسخ مثبت طرف مقابل، تنها یک رو از سکه مذاکره است. روی دیگر سکه، توانایی نه گفتن و به عبارتی پاسخ مثبت ندادن به خواستههای طرف مقابل است.
خواستههایی که ممکن است منطقی یا اخلاقی نباشند و یا اینکه منطقی و اخلاقی هستند، اما برآورده کردن آنها از عهده ما خارج است.
از موقعیت های آسان تر شروع کنید
برای اینکه «نه» گفتن را تمرین کنیم و جسارت خود را افزایش دهیم بهتر است از موقعیت های کوچک تر و با افرادی که با آنها بیشتر صمیمی هستیم شروع کنیم تا به تدریج بتواینم در موقعیت های دشوارتر «نه» بگوییم. برای مثال رد خوردن یک غذا یا بیرون نرفتن با یک دوست نمونه ای از جواب نه دادن به یک موقعیت ساده است.
به حسادت تان نه بگویید
حسادت غیرقابل اجتناب است و ذاتی نیست.حسادت عبارت است از یک احساس منفی که با دیدن امتیازی که ما نداریم یا آرزو داریم که فقط خودمان آن را داشته باشیم، به ما دست دهد.از این خصوصیت دور شوید و از آن به عنوان راهنمایی در جهت پیشرفت خودتان بهره ببرید.این فقط درباره دیگران نیست.شاید من احساس کنم کسی مرا دوست ندارد مگر اینکه میلیاردها پول داشته باشم.یا به من مانند یک ستاره سینما نگاه کنید.یا ۲۰ تا از کتاب های پرفروش را من نوشته باشم.ریشه های حسادت هر چیزی می تواند باشد. تفاوت های خودتان را بپذیرید و از خودتان و توانایی هایتان آگاه باشید و احساس ضعف نکنید. پس همین امروز اقدام کنید و نه بگویید
بعضی از آدمها تصور میکنند، اگر کاری را میتوانند انجام دهند، حتما باید آن کار را انجام دهند.
یا اینکه خودشان را متعهد میدانند، اگر درخواستی از آنها شد، در واکنشی سریع، جواب مثبت بدهند.
در نظر داشته باشیم که ما در برابر درخواست دیگران، هیچگاه ملزم به “بله” گفتن نیستیم و با دقت به این نکتهی کلیدی است، که میتوانیم به خودمان اجازهی “نه” گفتن بدهیم.
با نگفتن “نه” ممکن است عواقب ناخوشایندی در انتظارمان باشد.
وقتی همواره “بله” میگوییم (“نه” نمیگوییم)، باعث میشویم که افراد بیشازحد به ما متکی شوند و بهصورت مرتب برای انجام کارهای خودشان از ما درخواست کمک نمایند، تمرکزمان را بر فعالیتهای از پیش برنامهریزی شده و اهدافمان از دست میدهیم، از دنبال کردن علاقهمندیهایمان جا میمانیم و در بسیاری از مواقع مجبور به زیر پا گذاشتن ارزشهای شخصی خود میشویم.
کجا «نه» بگوییم؟
اولویت نه گفتن در مورد همه افراد به موضوعاتی مربوط می شود که جواب مثبت دادن ما بالقوه یا بالفعل خطراتی را شامل حال ما کند. برای مثال فردی خواسته ای از شما دارد. اگر شما جواب مثبت به این تشخیص بدهید خطر از دست دادن زمان زیادی را به جان خریده اید. به همین دلیل باید در این شرایط قاطعانه «نه» بگویید.
گاهی اوقات بیشتر بزهکاری ها یا گرفتار شدن فرد به سیگار و امثال آن از همین ناتوانی در «نه» گفتن ساده شروع می شود که ابتدا با یک تعارف ساده آغاز شده و به دلیل ناتوانی فرد برای «نه» گفتن باعث بروز مشکلاتی در او می شود، بنابراین خطر جواب مثبت دادن ممکن است با محدودیت زمانی، از دست دادن آبرو، فقدان مالی و خطر روانی یا جسمی همراه باشد که فرد با جواب مثبت دادن عاید خود کرده است.
کلمات کلیدی
نه گفتن - ارتباط شخصیت با نه گفتن